خاطرات ني ني و من

تولد یه دوست جدید کیان

سلام پسر گلم امروز 31 شهریور ماهه اخرین روز تابستون  عزیزکم امروز نی نی دایی علی به دنیا اومد  کیان   یه فرشته کوچولو مثل خودت امیدوارم بتونین دوستهای خوبی واسه هم باشین ساعت 1 ظهر به دنیا اومد میدونم که زندایی معصومه و دایی علی توی پوست خودشون نیستن به امید اومدن خودت نازنینم امروز از صبح مشغول درست کردن اتاق خودت شدیم بابا محمود اومده اتاق را خالی کردیم و مشغول رنگ کردن اتاقت هستیم عزیزم امیدوارم همه چیز خوب پیش بره و واسه به دنیا اومدنت همه چیز رو به راه باشه دلبندم راستی امروز سالگرد ازدواج عمه هدی هم هست همچنین تولد یک سالگی پسر عموی من بهراد یه عالمه اتفاق خوب هورااااااااا ...
31 شهريور 1392

کنسرت گروه رستاک اولین کنسرت نی نی

  د یشب رفته بودیم کنسرت گروه رستاک خیلی عالی بود حسابی شاد شاد بود و مطمئنا به تو هم خیلی خوش گذته میدونم که حست با حس مامانی یکیه تمام ساعات کنسرت تو این فکر بودم که داره بهت خوش میگذره قربونت برم حیف که بابا دانیال پرواز بود و نتونست تو این شادی کنارمون باشه اما ما جاش را حسابی خالی کردیم و به جای اونم حسابی دست زدیمو جیغ کشیدیمو و شادی کردیم در عوض عمو نوید مامان ندا و خانواده دایی رضا کنارمون بودن   ...
30 شهريور 1392

روز دوم دانستنت

تمام دیشب توی خواب هم به تو فکر می کردم صبح اول وقت با حس و حال بودن تو بیدار شدم هنوزم تو یه رازی حتی دانیالم از رازم خبر نداره تمام وجودم میخواد بودن تو را فریاد بزنه اما نه گذاشتم واسه شب جمعه روز پدر یک سوپرایز بزرگ به اسم تو ....... قراره بابا و بابا بزرگها یه هدیه غیر قابل پیش بینی گیرشون بیاد مگه هدیه از تو با ارزش تر هم میتونه وجود داشته باشه عزیزم ؟؟؟ فعلا با من باش
30 ارديبهشت 1392

روزی که تو را دانستم

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید و در چنین روزی من برای اولین بار فهمیدم که دارم مادر می شوم مادر مادر خدای من غیر قابل باوره یعنی من دارم مامان میشم ؟؟؟؟؟؟ یعنی این علایم درسته ؟ این حس و حال درسته این حال عجیب و غریب و نامانوس یعنی مقدمه مادر شدن ؟؟ وقتی نشونه را دیدم توی ایینه به خودم نگاه کردم یه لبخند به وسعت تمام صورتم و بعدم اشک ریختم ای جانم یعنی الان یه نفر دیگه توی وجود منه ؟؟ حالا ما داریم میشیم یه خانواده من و دانیال و جوجه مون خدایا شکر خدایا شکر ای جان فعلا تصمیم گرفتم یه راز بمونی تا بعد چه به نامت فرزندم دلبندم غزیزکم نفسم عشقم ثمره وجودم اخر چیستی تو کیستی تو ؟ فقط میدونم من مامان مهری هستم اینو مطمئنم ...
29 ارديبهشت 1392
1